کسی از مریم خبر داره؟؟؟؟ واییی...
برچسب : نویسنده : mary9885 بازدید : 31
برچسب : نویسنده : mary9885 بازدید : 91
آبجیم زنگ زد
آخیش!
چه حس خوبی!
مامان ۲۰ آذر میره تا ۴۰ روز میمونه پیش فاطمه
و من هر روز نگرانیم نسبت به خودم بیشتر میشه
تنهایی سخته برام
اما
همینکه خواهرم و خوشگل خاله خوب باشن
برام کافیه
واییی...برچسب : نویسنده : mary9885 بازدید : 90
برچسب : نویسنده : mary9885 بازدید : 79
برات یه دفتر خریدم
دفتری که مامانت اونو پر می کنه
من که پیشت نیستم
اون وقایع مهم زندگیتو توش می نویسه و به خواسته ی من تولد ۱۸ سالگیت بهت هدیه میده عزیزم
شاد و سرزنده باشی
اما من
هیچ وقت این وبلاگ رو بهت هدیه نمیدم
می دونی؟
توی ابراز احساسات یه نمه ضعیفم
یه نمه که نه
خیلی...
برای همین ترجیح میدم اینارو توی وبلاگت بنویسم
شادی وجودتو اینجا خالی کنم نه هیچ جای دیگه
دوستت دارم کوچولوی من
واییی...برچسب : نویسنده : mary9885 بازدید : 90
رفت دکتر
دکتر گفت اگر از این به بعد دردی چیزی داشتی درد زایمانه و باید بری بیمارستان
اما مامان هنوز نرفته آلمان و این من و خواهرم و نگران می کنه
واییی...برچسب : نویسنده : mary9885 بازدید : 97
برچسب : نویسنده : mary9885 بازدید : 82
امروز فاطمه رفت دکتر
خیلی کوچولوعه
تازه ۱ ماهشه
دکتر به فاطمه یه عالمه قرص و دارو و ... داد
میگه اینا ویتامینه
یه تغذیه ی سالمم براش نوشت
الهی بمیرم مامان میگه کوفت تبریزی هوس کرده
اگه اینجا بود می تونستیم براش درست کنیم اه...
واییی...برچسب : نویسنده : mary9885 بازدید : 87
به دلم افتاده پسره
یه پسر خوشگل و مهربون
تا تونستم فاطمه رو نصیحت کردم که چیکار کنه و چیکار نکنه...
تا جایی که بهم گفت چنتا شیکم زاییدی که انقد تجربه داری؟
درک نمی کنه که تمام جون و عمرم اون نخوده تو شیکمشه
می خوام مامان و راضی کنم بریم سیسمونی فروشی
یه چنتا چیز براش بخرم خو
راستی به دل فاطمه ام افتاده که پسره
محمدم خواب دیده که پسر و خواب مرد همونه دیگه نع؟
واییی...
برچسب : نویسنده : mary9885 بازدید : 89